per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
فصلنامه علمی تربیت اسلامی
1735-4536
2588-4611
2018-09-23
13
27
27
7
10.30471/edu.2018.1462
1462
Research Paper
آموزهها و دلالتهای نهضت عاشورا برای تربیت سیاسی
Teachings and Implications of Ashura Movement for Political Education
محمدرضا یوسفزاده
fuman47@gmail.com
1
مرتضی شاه مرادی
m.shahmoradi66@gmail.com
2
عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلیسینای همدان
دانشگاه بوعلی سینا همدان، مدرس و دانشجوی دکتری
نهضت سترگ عاشورا آموزهها و پیامهای پیدا و پنهان فراوانی برای ابعاد مختلف زندگی انسان دارد. یکی از مهمترین ابعاد این نهضت بزرگ، بعد سیاسی آن است که میتواند دلالتهای فراوانی برای تربیت بعد سیاسی دانشآموزان و تدوین یک برنامه درسی سیاسی داشته باشد که نقش مهمی در موفقیت و رشد بعد سیاسی و اجتماعی دانشآموزان دارد. هدف این مقاله تعیین دلالتهای نهضت عاشورا برای تربیت سیاسی است. روش پژوهش تحلیل و تفسیر مفهومی است. یافتهها نشان میدهد مؤلفههای مهم تربیت سیاسی براساس نهضت عاشورا شامل حمایت از حق و مقابله با باطل، امر به معروف و نهی از منکر، نپذیرفتن ذلت، عزتمندی و سربلندی، عدالتخواهی، بصیرت و تدبیر، آزادی و آزادگی، مسئولیتپذیری و نظارت همگانی مردم بر مسائل سیاسی، تأکید بر نقش نخبگان و دانشمندان در مسائل سیاسی و سرانجام ولایتمداری است.
نهضت سترگ عاشورا آموزهها و پیامهای پیدا و پنهان فراوانی برای ابعاد مختلف زندگی انسان دارد. یکی از مهمترین ابعاد این نهضت بزرگ، بعد سیاسی آن است که میتواند دلالتهای فراوانی برای تربیت بعد سیاسی دانشآموزان و تدوین یک برنامه درسی سیاسی داشته باشد که نقش مهمی در موفقیت و رشد بعد سیاسی و اجتماعی دانشآموزان دارد. هدف این مقاله تعیین دلالتهای نهضت عاشورا برای تربیت سیاسی است. روش پژوهش تحلیل و تفسیر مفهومی است. یافتهها نشان میدهد مؤلفههای مهم تربیت سیاسی براساس نهضت عاشورا شامل حمایت از حق و مقابله با باطل، امر به معروف و نهی از منکر، نپذیرفتن ذلت، عزتمندی و سربلندی، عدالتخواهی، بصیرت و تدبیر، آزادی و آزادگی، مسئولیتپذیری و نظارت همگانی مردم بر مسائل سیاسی، تأکید بر نقش نخبگان و دانشمندان در مسائل سیاسی و سرانجام ولایتمداری است.
https://islamicedu.rihu.ac.ir/article_1462_0fbe5fffd3911d6009225f21a82eb088.pdf
نهضت عاشورا
تربیت سیاسی
حمایت از حق
امر به معروف و نهی از منکر
Ashura movement
political education
supporting the truth
enjoining good and forbidding evil
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
فصلنامه علمی تربیت اسلامی
1735-4536
2588-4611
2018-09-23
13
27
59
29
10.30471/edu.2018.1463
1463
Research Paper
علیه برنامه درسی معنوی بشریتگرا؛ نقد آرای میلر براساس دیدگاه شهید مطهری
Against a Spiritual Humanity-Oriented Curriculum: a Review of Miller’s Positions Based on Murteza Mutahhari’s Views
مقصود امین خندقی
aminkhandaghi@ferdowsi.um.ac.ir
1
زهرا اسلامیان
eslamianz@yahoo.com
2
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
دانشگاه فردوسی مشهد
این مقاله با هدف بررسی و نقد دیدگاه میلر درباره برنامه درسی معنوی براساس دیدگاه شهید مطهری انجام شد. برای این منظور آرای این دو اندیشمند درباره معنویت واکاوی شد. در بخش اول این مقاله، ویژگیهای معنویت در دیدگاه میلر و در بخش دوم ویژگیهای معنویت در دیدگاه شهید مطهری بررسی و تشریح شد و در بخش سوم نیز به نقد دیدگاه میلر درباره برنامه درسی معنوی براساس دیدگاه شهید مطهری پرداخته شد. نتایج آشکارگر دو نوع نگاه متفاوت نسبت به معنویت است: نگاه نخست معنویت اومانیستی که رویکردی غربی است و نگاه دوم معنویت الهی که رویکردی دینی و اسلامی است. معنویت از نگاه میلر ذیل نگاه نخست است، که ریشه در آموزههای مکتب اومانیستی دارد؛ ازاینرو انسان و ابعاد (نیازهای) دنیوی او هستۀ مرکزی و غایت آن را تشکیل میدهد که در پرتو گزینش رویکرد تلفیقی از آیینهای الهی و غیرالهی دسترسپذیر است؛ درحالیکه شهید مطهری با رد دیدگاه اومانیستی صاحبنظرانی همانند میلر، معنویت را امری فطری و الهی دانسته، که بر محوریت حق مبتنی است و جز با آموزههای الهی و دینی بهدست نمیآید؛ ازاینرو دستاندرکاران تعلیم و تربیت باید آگاه باشند که نه تنها رویکرد جدیدِ غرب درباره معنویت، از روی اشتباه و تصور نادرست، معنویتی ناب و حقیقی تلقی نشود، بلکه از پیامدها و آثار پیداوپنهانِ بهکارگیری این رویکرد بر مخاطبان نظام آموزشی نیز آشنایی داشته باشند.
این مقاله با هدف بررسی و نقد دیدگاه میلر درباره برنامه درسی معنوی براساس دیدگاه شهید مطهری انجام شد. برای این منظور آرای این دو اندیشمند درباره معنویت واکاوی شد. در بخش اول این مقاله، ویژگیهای معنویت در دیدگاه میلر و در بخش دوم ویژگیهای معنویت در دیدگاه شهید مطهری بررسی و تشریح شد و در بخش سوم نیز به نقد دیدگاه میلر درباره برنامه درسی معنوی براساس دیدگاه شهید مطهری پرداخته شد. نتایج آشکارگر دو نوع نگاه متفاوت نسبت به معنویت است: نگاه نخست معنویت اومانیستی که رویکردی غربی است و نگاه دوم معنویت الهی که رویکردی دینی و اسلامی است. معنویت از نگاه میلر ذیل نگاه نخست است، که ریشه در آموزههای مکتب اومانیستی دارد؛ ازاینرو انسان و ابعاد (نیازهای) دنیوی او هستۀ مرکزی و غایت آن را تشکیل میدهد که در پرتو گزینش رویکرد تلفیقی از آیینهای الهی و غیرالهی دسترسپذیر است؛ درحالیکه شهید مطهری با رد دیدگاه اومانیستی صاحبنظرانی همانند میلر، معنویت را امری فطری و الهی دانسته، که بر محوریت حق مبتنی است و جز با آموزههای الهی و دینی بهدست نمیآید؛ ازاینرو دستاندرکاران تعلیم و تربیت باید آگاه باشند که نه تنها رویکرد جدیدِ غرب درباره معنویت، از روی اشتباه و تصور نادرست، معنویتی ناب و حقیقی تلقی نشود، بلکه از پیامدها و آثار پیداوپنهانِ بهکارگیری این رویکرد بر مخاطبان نظام آموزشی نیز آشنایی داشته باشند.
https://islamicedu.rihu.ac.ir/article_1463_1527dfc3a96df6fcb026c9b5f104c8d9.pdf
معنویت
آموزش و پرورش
برنامه درسی معنوی
میلر
شهید مطهری
spirituality
education
spiritual curriculum
Miller
Mutahhari
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
فصلنامه علمی تربیت اسلامی
1735-4536
2588-4611
2018-09-23
13
27
84
61
10.30471/edu.2018.1464
1464
Research Paper
تبیین ابعاد و مؤلفههای برنامه درسی معنوی براساس منابع و متون مرتبط با آن
An Explanation of the Dimensions and Components of the Spiritual Curriculum Based on the Related Resources and Textbooks
مرزبان ادیب منش
marzbaneadib@yahoo.com
1
محمد جواد لیاقتدار
mjavad-liaghatdar@yahoo.com
2
احمدرضا نصر
arnasr@edu.ui.ac.ir
3
مدرس دانشگاه فرهنگیان
استاد علوم تربیتی دانشگاه اصفهان
استاد دانشگاه اصفهان
این مقاله با هدف شناسایی و تبیین ابعاد و مؤلفههای برنامه درسی معنوی براساس متون و منابع آن انجام شد. روش پژوهش به شیوه توصیفی و بهلحاظ هدف از نوع کاربردی و شامل تحلیل محتوا از نوع اسنادی است. متون و منابع مرتبط با حوزه برنامه درسی معنوی جامعه تحلیلی بود که در این میان چهل منبع داخلی و سی منبع خارجی شناسایی و تحلیل شدند. برای گردآوری اطلاعات از فهرست وارسی ابعاد و مؤلفههای برنامه درسی معنوی استفاده شد. ابزارهای اندازهگیری، برگه فیشبرداری و نیز سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته شده بود. یافتهها نشان از آن است که برنامه درسی معنوی شامل چهار بعد هنر و زیباشناسی، تعقل، اخلاق، و روح میباشد و هر یک از این ابعاد مرکب از مؤلفههایی است که بعد هنر و زیباشناسی با 14؛ بعد اخلاق با 12؛ بعد روح با 11؛ بعد تعقل با 9 مؤلفه، به ترتیب بیشترین و کمترین میزان توجه را داشتند. همچنین در بعد هنر و زیباشناسی، مؤلفه آموزش بیان ادراک، احساسات با 32 و خبرگی با 5؛ در بعد اخلاق، مسئولیتپذیری با 10 و حیا با 4؛ در بعد روح، اعتقاد به خدا با 10 و حضور داشتن با 5، در بعد تعقل، برقراری ارتباط با نظام هستی با 8 و تلاش برای کنترل خویش با 2 فراوانی به ترتیب بیشترین و کمترین توجه را به خود اختصاص دادهاند.
این مقاله با هدف شناسایی و تبیین ابعاد و مؤلفههای برنامه درسی معنوی براساس متون و منابع آن انجام شد. روش پژوهش به شیوه توصیفی و بهلحاظ هدف از نوع کاربردی و شامل تحلیل محتوا از نوع اسنادی است. متون و منابع مرتبط با حوزه برنامه درسی معنوی جامعه تحلیلی بود که در این میان چهل منبع داخلی و سی منبع خارجی شناسایی و تحلیل شدند. برای گردآوری اطلاعات از فهرست وارسی ابعاد و مؤلفههای برنامه درسی معنوی استفاده شد. ابزارهای اندازهگیری، برگه فیشبرداری و نیز سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته شده بود. یافتهها نشان از آن است که برنامه درسی معنوی شامل چهار بعد هنر و زیباشناسی، تعقل، اخلاق، و روح میباشد و هر یک از این ابعاد مرکب از مؤلفههایی است که بعد هنر و زیباشناسی با 14؛ بعد اخلاق با 12؛ بعد روح با 11؛ بعد تعقل با 9 مؤلفه، به ترتیب بیشترین و کمترین میزان توجه را داشتند. همچنین در بعد هنر و زیباشناسی، مؤلفه آموزش بیان ادراک، احساسات با 32 و خبرگی با 5؛ در بعد اخلاق، مسئولیتپذیری با 10 و حیا با 4؛ در بعد روح، اعتقاد به خدا با 10 و حضور داشتن با 5، در بعد تعقل، برقراری ارتباط با نظام هستی با 8 و تلاش برای کنترل خویش با 2 فراوانی به ترتیب بیشترین و کمترین توجه را به خود اختصاص دادهاند.
https://islamicedu.rihu.ac.ir/article_1464_dda0245522f4120bb607dcda733c1eb8.pdf
مؤلفهها
برنامه درسی معنوی
تحلیل محتوا
منابع و متون
components
spiritual curriculum
content analysis
resources and textbooks
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
فصلنامه علمی تربیت اسلامی
1735-4536
2588-4611
2018-09-23
13
27
100
85
10.30471/edu.2018.1465
1465
Research Paper
تحلیل محتوای کتب منبع رشتههای مشاوره و روانشناسی بالینی دانشگاههای ایران از لحاظ میزان توجه به نیازهای دینی/ معنوی
Content Analysis of Source Books of Consulting and Clinical Psychology Courses in Iranian Universities in terms of Paying Attention to Religious- Spiritual Needs
حسن انصاری
hansari@rihu.ac.ir
1
مسعود آذربایجانی
mazarbayejani@yahoo.com
2
مدیرگروه روانشناسی دانشکده الهیات و معارف اسلامی هدی
مسئول مرکز تخصص اخلاق
کتب منبع دانشگاهی یکی از منابع مهم یادگیری و آموزش دانشجویان است. به دلیل این اهمیت و با توجه به نقش مهم نیازهای دینی/ معنوی در سلامت روان، پنج کتاب منبع رشتههای مشاوره و روانشناسی بالینی با نظر استادان و کارشناسان انتخاب و از نظر میزان توجه به برخی واحدهای دینی/ معنوی مانند ایمان به خدا یا خداباوری، اعتقاد به آخرت یا معاد، باورهای مذهبی، اعتقاد به روح یا روان غیرمادی، مناسک یا رفتارهای مذهبی (مثل نیایش، دعا، نماز، روزه و...)، خواندن کتاب مقدس، انگیزه یا هدفهای معنوی، گذشت یا بخشش، توبه یا بخشیدهشدن و شکر الهی، با روش تحلیل محتوا بررسی شدند.
یافتهها نشان میدهد واحد ایمان به خدا یا خداباوری فقط در یکی از کتابها و آن هم به صورت محدود (چهار بار) بیان شده است. واحدهای توبه، شکر الهی، خواندن کتاب مقدس و اعتقاد به روح یا روان غیرمادی، در هیچکدام از کتابهای منبع آورده نشده است. اعتقاد به آخرت در دو کتاب (یک بار با نگاه مثبت و چهار بار با نگاه منفی)، باورهای مذهبی در همه کتابها (26 بار با نگاه مثبت و پنج بار با نگاه منفی) آورده شده است. رفتارهای مذهبی در سه کتاب (شش بار)، انگیزه یا اهداف دینی/ معنوی در دو کتاب (پنج بار) و بخشش فقط در یک کتاب (یک بار) با نگاه مثبت مطرح شده است؛ بنابراین، واحد ایمان به خدا که موضوعی مهم است، فقط در یکی از کتابها مطرح شده، برخی واحدها در هیچ کتابی مطرح نشده و باورهای مذهبی و اعتقاد به آخرت در برخی از کتابها مورد تردید واقع شده است؛ از این رو بجاست با توجه به نقش مهم بعد دینی/ معنوی در سلامت روان، بهویژه در فرهنگ دینی جامعه ایران، از کتبی بهعنوان منبع درسی دانشگاهها استفاده شود که بیشتر به واحدهای دینی/ معنوی پرداخته، یا دستکم نگاه منفی به آنها نداشته باشند.
کتب منبع دانشگاهی یکی از منابع مهم یادگیری و آموزش دانشجویان است. به دلیل این اهمیت و با توجه به نقش مهم نیازهای دینی/ معنوی در سلامت روان، پنج کتاب منبع رشتههای مشاوره و روانشناسی بالینی با نظر استادان و کارشناسان انتخاب و از نظر میزان توجه به برخی واحدهای دینی/ معنوی مانند ایمان به خدا یا خداباوری، اعتقاد به آخرت یا معاد، باورهای مذهبی، اعتقاد به روح یا روان غیرمادی، مناسک یا رفتارهای مذهبی (مثل نیایش، دعا، نماز، روزه و...)، خواندن کتاب مقدس، انگیزه یا هدفهای معنوی، گذشت یا بخشش، توبه یا بخشیدهشدن و شکر الهی، با روش تحلیل محتوا بررسی شدند.
یافتهها نشان میدهد واحد ایمان به خدا یا خداباوری فقط در یکی از کتابها و آن هم به صورت محدود (چهار بار) بیان شده است. واحدهای توبه، شکر الهی، خواندن کتاب مقدس و اعتقاد به روح یا روان غیرمادی، در هیچکدام از کتابهای منبع آورده نشده است. اعتقاد به آخرت در دو کتاب (یک بار با نگاه مثبت و چهار بار با نگاه منفی)، باورهای مذهبی در همه کتابها (26 بار با نگاه مثبت و پنج بار با نگاه منفی) آورده شده است. رفتارهای مذهبی در سه کتاب (شش بار)، انگیزه یا اهداف دینی/ معنوی در دو کتاب (پنج بار) و بخشش فقط در یک کتاب (یک بار) با نگاه مثبت مطرح شده است؛ بنابراین، واحد ایمان به خدا که موضوعی مهم است، فقط در یکی از کتابها مطرح شده، برخی واحدها در هیچ کتابی مطرح نشده و باورهای مذهبی و اعتقاد به آخرت در برخی از کتابها مورد تردید واقع شده است؛ از این رو بجاست با توجه به نقش مهم بعد دینی/ معنوی در سلامت روان، بهویژه در فرهنگ دینی جامعه ایران، از کتبی بهعنوان منبع درسی دانشگاهها استفاده شود که بیشتر به واحدهای دینی/ معنوی پرداخته، یا دستکم نگاه منفی به آنها نداشته باشند.
https://islamicedu.rihu.ac.ir/article_1465_8068e16b0a10f36c9ea6029285309f58.pdf
نیازهای دینی/ معنوی
مشاوره و روانشناسی بالینی
تحلیل محتوا
کتب منبع دانشگاهی
religious-spiritual needs
consulting and clinical psychology
content analysis
academic source books
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
فصلنامه علمی تربیت اسلامی
1735-4536
2588-4611
2018-09-23
13
27
114
101
10.30471/edu.2018.1466
1466
Research Paper
اخلاق حرفهای معلمی در مکتبخانه؛ پژوهشی پدیدارشناسانه براساس تجربۀ زیسته شاگردان مکتبخانه
Teacher’s Professional Ethics in Maktabkhaneh: a Phenomenological Investigation Based on the Lived Experience of Maktabkhaneh Students
حجت اله میرخدائی جندانی
hojatmirkhodaei@gmail.com
1
محمدحسین حیدری
mh.heidari@edu.ui.ac.ir
2
حسنعلی بختیار نصرآبادی
h.nasrabadi@edu.ui.ac.ir
3
مدیر آموزش و پرورش
دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان
دانشگاه اصفهان
«مکتبخانه» به دلیل قدمت طولانی و پوشش حداکثری، یکی از مهمترین نهادهای آموزشی−تربیتی، پس از ورود اسلام به ایران به شمار میرود که تأثیرات پایداری در فرهنگ تربیتی ایران، از جمله «اخلاق حرفهای معلمی»، داشته است. در این مقاله، با هدف تبیین نقش مکتبخانهها در شکلگیری اخلاق حرفهای معلمی و با بهرهگیری از روش پدیدارشناسی تفسیری، نگارندگان تلاش کردهاند تا تجارب زیسته افرادی که مکتبخانه را درک کردهاند، فهم و روایت کنند.
بدینمنظور، با کاربرد روش نمونهگیری هدفمند، سیزده نفر از سالخوردگانی انتخاب شدند که فضای مکتبخانه را درک کرده بودند و برای گردآوری اطلاعات از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل یافتهها نیز از روش اسمیت استفاده شد. پس از تحلیل مصاحبهها، مؤلفههای اخلاق حرفهای معلمانِ مکتبخانه در پنج مقوله عمده و هجده خردهمقوله تقسیمبندی شد که مقولههای اصلی عبارتاند از: شور و شوق معلمی، تعهد حرفهای، ایجاد میل به یادگیری در فراگیران، توجه ویژه به تربیت اخلاقی و دانش تدریس.
نتایج نشان میدهد که شماری از شاخصهای مثبت و منفی اخلاق حرفهای معلمی امروز جامعه ایران، ریشه در نگرش و رفتار معلمان مکتبخانه دارد و انجام پژوهشهای مشابه میتواند در تبیین وضعیت موجود و مطلوب اخلاق حرفهای معلمی ایران راهگشا باشد.
«مکتبخانه» به دلیل قدمت طولانی و پوشش حداکثری، یکی از مهمترین نهادهای آموزشی−تربیتی، پس از ورود اسلام به ایران به شمار میرود که تأثیرات پایداری در فرهنگ تربیتی ایران، از جمله «اخلاق حرفهای معلمی»، داشته است. در این مقاله، با هدف تبیین نقش مکتبخانهها در شکلگیری اخلاق حرفهای معلمی و با بهرهگیری از روش پدیدارشناسی تفسیری، نگارندگان تلاش کردهاند تا تجارب زیسته افرادی که مکتبخانه را درک کردهاند، فهم و روایت کنند.
بدینمنظور، با کاربرد روش نمونهگیری هدفمند، سیزده نفر از سالخوردگانی انتخاب شدند که فضای مکتبخانه را درک کرده بودند و برای گردآوری اطلاعات از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل یافتهها نیز از روش اسمیت استفاده شد. پس از تحلیل مصاحبهها، مؤلفههای اخلاق حرفهای معلمانِ مکتبخانه در پنج مقوله عمده و هجده خردهمقوله تقسیمبندی شد که مقولههای اصلی عبارتاند از: شور و شوق معلمی، تعهد حرفهای، ایجاد میل به یادگیری در فراگیران، توجه ویژه به تربیت اخلاقی و دانش تدریس.
نتایج نشان میدهد که شماری از شاخصهای مثبت و منفی اخلاق حرفهای معلمی امروز جامعه ایران، ریشه در نگرش و رفتار معلمان مکتبخانه دارد و انجام پژوهشهای مشابه میتواند در تبیین وضعیت موجود و مطلوب اخلاق حرفهای معلمی ایران راهگشا باشد.
https://islamicedu.rihu.ac.ir/article_1466_2905a8d9e78a44a4d664fd40ddaae502.pdf
مکتبخانه
آموزش مکتبی
اخلاق حرفهای معلمی
تجربه زیسته
maktabkhaneh
teacher’s professional ethics
Lived Experience
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
فصلنامه علمی تربیت اسلامی
1735-4536
2588-4611
2018-09-23
13
27
140
115
10.30471/edu.2018.1467
1467
Research Paper
شناسایی و رتبهبندی عوامل مؤثر بر اهمالکاری در سازمان آموزش و پرورش و راهکارهای کاهش آن براساس آموزههای اسلامی
Identification and Ranking of the Factors Effective in Negligence in the Educational System and the Ways of Reduction of It Based on Islamic Teachings
سیدعلی سیادت
s.a.siadat@edu.ui.ac.ir
1
حسینعلی مهرابی کوشکی
mehrabihossein@yahoo.com
2
بهرام افشاری
bahar.bahram@gmail.com
3
دانشگاه اصفهان
استادیار
دانشجوی دکتری
این مقاله با هدف بررسی و رتبهبندی عوامل مؤثر بر اهمالکاری در سازمان آموزش و پرورش و استفاده از آموزههای اسلامی برای رفع این آسیب انجام شده است. مقاله از نظر هدف کاربردی و روش آن ترکیبی از نوع اکتشافی است. مدلیابی آن براساس الگوی مفهومی و معادلات ساختاری میباشد.
گردآوری اطلاعات بخش کیفی با روش شبکه متخصصان و ابزار مصاحبه نیمهساختاریافته تا حد اشباع و در بخش کمی دو پرسشنامه با تأیید روایی و پایایی انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کیفی با استفاده از نرمافزار NVIVO10 و تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمّی از معادلات ساختاری و درخت تصمیم CRT به کمک نرمافزارهای SPSS23 و AMOS18 انجام شد.
براساس نتایج تحلیل مسیر بیشترین تأثیر بر اهمالکاری مربوط به عوامل برونسازمانی است؛ بنابراین مهمترین راه کاهش اهمالکاری تعمیق و اعتلای فرهنگ ناب اسلامی در سازمان است؛ ازاینرو با تعلیم آموزههای اسلامی و معرفی و ارائۀ الگوها و مصادیق بارز اسلامی میتوان اهمالکاری در سازمان را کاهش داد.
این مقاله با هدف بررسی و رتبهبندی عوامل مؤثر بر اهمالکاری در سازمان آموزش و پرورش و استفاده از آموزههای اسلامی برای رفع این آسیب انجام شده است. مقاله از نظر هدف کاربردی و روش آن ترکیبی از نوع اکتشافی است. مدلیابی آن براساس الگوی مفهومی و معادلات ساختاری میباشد.
گردآوری اطلاعات بخش کیفی با روش شبکه متخصصان و ابزار مصاحبه نیمهساختاریافته تا حد اشباع و در بخش کمی دو پرسشنامه با تأیید روایی و پایایی انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کیفی با استفاده از نرمافزار NVIVO10 و تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمّی از معادلات ساختاری و درخت تصمیم CRT به کمک نرمافزارهای SPSS23 و AMOS18 انجام شد.
براساس نتایج تحلیل مسیر بیشترین تأثیر بر اهمالکاری مربوط به عوامل برونسازمانی است؛ بنابراین مهمترین راه کاهش اهمالکاری تعمیق و اعتلای فرهنگ ناب اسلامی در سازمان است؛ ازاینرو با تعلیم آموزههای اسلامی و معرفی و ارائۀ الگوها و مصادیق بارز اسلامی میتوان اهمالکاری در سازمان را کاهش داد.
https://islamicedu.rihu.ac.ir/article_1467_10c8eba5d46744907ebcbe12e74c840c.pdf
اهمالکاری
آموزش و پرورش
رتبهبندی
آموزههای اسلامی
negligence
education
ranking
Islamic teachings
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
فصلنامه علمی تربیت اسلامی
1735-4536
2588-4611
2018-09-23
13
27
166
141
10.30471/edu.2018.1468
1468
Research Paper
اصول تربیت براساس مبانی انسانشناختی و ارزششناختی حکمت متعالیه
Principles of Education Based on the Value Judgments and Anthropological Tenets of Transcendental Philosophy
علی ستاری
alisattari@alzahra.ac.ir
1
استادیار گروه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی ، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
هدف این مقاله شناسایی اصول تربیت براساس مبانی انسانشناختی و ارزششناختی در حکمت متعالیه است. روش پژوهش توصیفی−تحلیلی بوده و در این راستا اصول تربیت متناظر با هر یک از مبانی انسانشناختی و ارزششناختی حکمت متعالیه بررسی شد. با تکیه بر مبانی انسانشناختی در حکمت متعالیه، اصول تربیت بدین شرح استخراج شدند: توجه به ویژگیهای مشترک و تفاوتهای فردی، کمک به رشد عقلانی همراه با محدودیتهای آدمی، رعایت تقوا در کسب دانش، پرورش اعتماد به نفس، رعایت شئون فردی و اجتماعی، تحرک و پویایی و رشد همهجانبه متربیان.کاربست این اصول در تربیت به مربیان در سوق دادن متربیان به فطرت، پیشگیری از انحراف از فطرت، بیدار ساختن فطرت، تقویت نیروی اراده و اعتماد به نفس، شناسایی هویت و جایگاه فردی و اجتماعی، آگاهسازی نسبت به محدودیتهای آدمی، تقویت تقوا، تقویت روحیه کمالطلبی، رشد همهجانبه و کمک به تحرک و تلاش در متربیان کمک میکند.براساس مبانی ارزششناختی حکمت متعالیه، اصول تربیت بدین شرح شناسایی شدند: پرورش گرایش به خیر، شناخت خداوند بهعنوان خیر مطلق، میانهروی در بهرهگیری از لذات، هماهنگی در کسب توأمان لذت و سعادت، تبیین عقلانی فضیلت و تقویت گرایش به زیبایی حقیقی و نظام احسن. کاربست این اصول در تربیت به مربیان در داشتن خلوص نیت در تلاشهای علمی، پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به میانهروی در رفتارها، تقویت روحیه فروتنی، داشتن انعطاف در تعاملهای علمی، پرهیز از زیباییهای ظاهری و گرایش به زیباییهای حقیقی کمک میکند.
هدف این مقاله شناسایی اصول تربیت براساس مبانی انسانشناختی و ارزششناختی در حکمت متعالیه است. روش پژوهش توصیفی−تحلیلی بوده و در این راستا اصول تربیت متناظر با هر یک از مبانی انسانشناختی و ارزششناختی حکمت متعالیه بررسی شد. با تکیه بر مبانی انسانشناختی در حکمت متعالیه، اصول تربیت بدین شرح استخراج شدند: توجه به ویژگیهای مشترک و تفاوتهای فردی، کمک به رشد عقلانی همراه با محدودیتهای آدمی، رعایت تقوا در کسب دانش، پرورش اعتماد به نفس، رعایت شئون فردی و اجتماعی، تحرک و پویایی و رشد همهجانبه متربیان.کاربست این اصول در تربیت به مربیان در سوق دادن متربیان به فطرت، پیشگیری از انحراف از فطرت، بیدار ساختن فطرت، تقویت نیروی اراده و اعتماد به نفس، شناسایی هویت و جایگاه فردی و اجتماعی، آگاهسازی نسبت به محدودیتهای آدمی، تقویت تقوا، تقویت روحیه کمالطلبی، رشد همهجانبه و کمک به تحرک و تلاش در متربیان کمک میکند.براساس مبانی ارزششناختی حکمت متعالیه، اصول تربیت بدین شرح شناسایی شدند: پرورش گرایش به خیر، شناخت خداوند بهعنوان خیر مطلق، میانهروی در بهرهگیری از لذات، هماهنگی در کسب توأمان لذت و سعادت، تبیین عقلانی فضیلت و تقویت گرایش به زیبایی حقیقی و نظام احسن. کاربست این اصول در تربیت به مربیان در داشتن خلوص نیت در تلاشهای علمی، پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به میانهروی در رفتارها، تقویت روحیه فروتنی، داشتن انعطاف در تعاملهای علمی، پرهیز از زیباییهای ظاهری و گرایش به زیباییهای حقیقی کمک میکند.
https://islamicedu.rihu.ac.ir/article_1468_51488d282731611e1d474128d4b5eee4.pdf
اصول
مبانی
تربیت
انسانشناسی
ارزششناسی
حکمت متعالیه
principles
tenets
education
Anthropology
value judgment
transcendental philosophy
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
فصلنامه علمی تربیت اسلامی
1735-4536
2588-4611
2018-09-23
13
27
186
167
10.30471/edu.2018.1469
1469
Research Paper
دلالتهای تربیتی رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا و دکارت
Educational Implication of the Relationship between Soul and Body in Descartes and Mulla Sadra’s View
طاهره جاویدی کلاته جعفرآبادی
tjavidi@um.ac.ir
1
حلیمه شیخ علیشاهی
shokaran351@gmail.com
2
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
دانشجو/ دانشگاه فردوسی
موضوع رابطه نفس و بدن قدمتی بهاندازه تاریخ فلسفه دارد که امروزه در پرتو نگاههای فیزیکالیستی در غرب به مسئله بدن و ذهن تقلیل پیدا کرده و یکی از مسائل مؤثر در حوزههای مختلف تعلیم و تربیت است. این مقاله، با بهرهگیری از روش تحلیلی دیدگاه دو اندیشمند مسلمان و غربی، یعنی ملاصدرا و دکارت، را درباره این موضوع و دلالتهای تربیتی آن بررسی کرده است. روش تحقیق این مقاله تحلیلی است. انتخاب این دو دانشمند به دلیل تأثیرگذاری فوقالعاده آنها در جریانهای فکری پس از خود بهویژه در موضوع رابطه نفس و بدن است. نظریه دکارت با تأکید بر تمایز نفس و بدن، رابطه آنها را به معضلی حلنشده تبدیل کرده و راه را برای رویکردهای افراطی ایدئالیسم و فیزیکالیسم در غرب گشوده است. ملاصدرا نیز با ارائه تبیین فلسفی یگانهانگارانه نفس و بدن، بهعنوان راهحل تباین نفس و بدن تأثیر فراوانی در اندیشمندان پس از خود برجای گذاشته است. برخی از دلالتهای مهم تربیتی اتحاد وجودی نفس و بدن، جسمانیةالحدوث بودن نفس، حرکت جوهری و اتحاد قوای آن عبارت است از: یادگیری مادامالعمر، ارتقای اهداف تربیتی، درهمتنیدگی ابعاد تربیت، توجه همزمان به نیازهای جسمی و روحی، تنوع روشهای آموزشی، تأکید بر فضای تربیتی، نقش الگویی مربی و تفاوتهای فردی در برنامه تربیتی.
موضوع رابطه نفس و بدن قدمتی بهاندازه تاریخ فلسفه دارد که امروزه در پرتو نگاههای فیزیکالیستی در غرب به مسئله بدن و ذهن تقلیل پیدا کرده و یکی از مسائل مؤثر در حوزههای مختلف تعلیم و تربیت است. این مقاله، با بهرهگیری از روش تحلیلی دیدگاه دو اندیشمند مسلمان و غربی، یعنی ملاصدرا و دکارت، را درباره این موضوع و دلالتهای تربیتی آن بررسی کرده است. روش تحقیق این مقاله تحلیلی است. انتخاب این دو دانشمند به دلیل تأثیرگذاری فوقالعاده آنها در جریانهای فکری پس از خود بهویژه در موضوع رابطه نفس و بدن است. نظریه دکارت با تأکید بر تمایز نفس و بدن، رابطه آنها را به معضلی حلنشده تبدیل کرده و راه را برای رویکردهای افراطی ایدئالیسم و فیزیکالیسم در غرب گشوده است. ملاصدرا نیز با ارائه تبیین فلسفی یگانهانگارانه نفس و بدن، بهعنوان راهحل تباین نفس و بدن تأثیر فراوانی در اندیشمندان پس از خود برجای گذاشته است. برخی از دلالتهای مهم تربیتی اتحاد وجودی نفس و بدن، جسمانیةالحدوث بودن نفس، حرکت جوهری و اتحاد قوای آن عبارت است از: یادگیری مادامالعمر، ارتقای اهداف تربیتی، درهمتنیدگی ابعاد تربیت، توجه همزمان به نیازهای جسمی و روحی، تنوع روشهای آموزشی، تأکید بر فضای تربیتی، نقش الگویی مربی و تفاوتهای فردی در برنامه تربیتی.
https://islamicedu.rihu.ac.ir/article_1469_ded660d43e7e23163b6bf7c2ab11a9b1.pdf
رابطه نفس و بدن
تعلیم و تربیت
دکارت
ملاصدرا
حرکت جوهری
حدوث جسمانی نفس
body-soul relationship
education and training
Descartes
Mulla Sadra
essential movement
physical origination of the soul
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
فصلنامه علمی تربیت اسلامی
1735-4536
2588-4611
2018-09-23
13
27
209
187
10.30471/edu.2018.1470
1470
Research Paper
بررسی رابطه میان نظر و عمل در تربیت اخلاقی براساس نظریه اعتباریات علامه طباطبایی
Investigation of the Relationship between Theory and Practice in Moral Education Based on Allamah Tabataba’i’s Theory of Virtual Perceptions
احمد حقی
ahmad.haghi@gmail.com
1
مسعود صفایی مقدم
safaei_m@scu.ac.ir
2
منصور مرعشی
mmarashi12@yahoo.com
3
علیمحمد حسین زاده
am.hoseinzadeh@gmail.com
4
دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه شهید چمران اهواز
استاد دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز ، ایران(نویسنده مسئول)
دانشیار دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
دانشیار دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
این مقاله یکی از چالشهای مهم حوزه تربیت اخلاقی، یعنی شکاف میان نظر و عمل در تربیت اخلاقی را بررسی میکند. پرسش اصلی آن است که چرا فرد گاه با وجود دانستن قواعد اخلاقی، در عمل از آنها پیروی نمیکند؟ روش پژوهش، تحلیلی−استنتاجی است؛ بدینسانکه در مقام تبیین نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از روش تحلیلی و در مقام نتیجهگیری و کشف دلالتهای تربیتی این نظریه در تربیت اخلاقی، از روش استنتاجی استفاده شده است.
نتایج نشان میدهد که نظریه اعتباریات علامه، راهحلی متفاوت پیشروی مسئله دیرینه رابطه نظر و عمل در اخلاق و تربیت اخلاقی است. این تفاوت اساسی را میتوان در تفکیک میان حسن فینفسه و حسن اعتباری و در اثبات تقدم اعتبار وجوب بر اعتبار حسن مشاهده کرد. چنانکه در این دیدگاه، دوگانگی میان نظر و عمل در تربیت اخلاقی وجود ندارد؛ زیرا امیال و عواطف انسان، نقش خود را در کنار شناختهای حقیقی، در ایجاد شناختهای اعتباری ایفا میکند و سرانجام این شناختهای اعتباری هستند که بهعنوان علت تامه تحریک اراده، عمل اخلاقی را شکل میدهند.
این نظریه در بعد تربیتی نیز تصور متفاوتی از فرایند تربیت پدید میآورد که براساس آن، بهجای تمرکز بر تقویت اراده، باید در کنار ارائه و تبیین شناختهای حقیقی، زمینه محیطی و روانی لازم را نیز برای ایجاد ادراکهای اعتباری، متناسب با آنچه که بهعنوان حسن حقیقی شناخته شدهاند، فراهم آورد.
این مقاله یکی از چالشهای مهم حوزه تربیت اخلاقی، یعنی شکاف میان نظر و عمل در تربیت اخلاقی را بررسی میکند. پرسش اصلی آن است که چرا فرد گاه با وجود دانستن قواعد اخلاقی، در عمل از آنها پیروی نمیکند؟ روش پژوهش، تحلیلی−استنتاجی است؛ بدینسانکه در مقام تبیین نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از روش تحلیلی و در مقام نتیجهگیری و کشف دلالتهای تربیتی این نظریه در تربیت اخلاقی، از روش استنتاجی استفاده شده است.
نتایج نشان میدهد که نظریه اعتباریات علامه، راهحلی متفاوت پیشروی مسئله دیرینه رابطه نظر و عمل در اخلاق و تربیت اخلاقی است. این تفاوت اساسی را میتوان در تفکیک میان حسن فینفسه و حسن اعتباری و در اثبات تقدم اعتبار وجوب بر اعتبار حسن مشاهده کرد. چنانکه در این دیدگاه، دوگانگی میان نظر و عمل در تربیت اخلاقی وجود ندارد؛ زیرا امیال و عواطف انسان، نقش خود را در کنار شناختهای حقیقی، در ایجاد شناختهای اعتباری ایفا میکند و سرانجام این شناختهای اعتباری هستند که بهعنوان علت تامه تحریک اراده، عمل اخلاقی را شکل میدهند.
این نظریه در بعد تربیتی نیز تصور متفاوتی از فرایند تربیت پدید میآورد که براساس آن، بهجای تمرکز بر تقویت اراده، باید در کنار ارائه و تبیین شناختهای حقیقی، زمینه محیطی و روانی لازم را نیز برای ایجاد ادراکهای اعتباری، متناسب با آنچه که بهعنوان حسن حقیقی شناخته شدهاند، فراهم آورد.
https://islamicedu.rihu.ac.ir/article_1470_5a93a17fe21c09bbbe2f617eb252e2cc.pdf
تربیت اخلاقی
ادراکات اعتباری
ادراکهای حقیقی
اعتبار حسن
اعتبار وجوب
علامه طباطبایی
moral education
virtual perceptions
true perceptions
validity of goodness
validity of incumbency
Tabataba’i
per
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
فصلنامه علمی تربیت اسلامی
1735-4536
2588-4611
2018-09-23
13
27
230
211
10.30471/edu.2018.1471
1471
Research Paper
تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس و پریشانی روانی زنان معتاد با تأکید بر مفاهیم نهجالبلاغه
The Effect of Teaching Life Skills on Self-Esteem and Psychological Distress of Addicted Women, with an Emphasis on Nahj al-Balagha Concept
محمدجواد آقاجانی
psy.aghajani@yahoo.com
1
بهمن اکبری
bakbari44@yahoo.com
2
لیلا مقتدر
moghtaderleila@yahoo.com
3
گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت
گروه روانشناسی، دانشیار، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایران
گروه روانشناسی، استادیار، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت ، ایران
این مقاله با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس و پریشانی روانی زنان معتاد انجام شد. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون−پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه معتادان زن (34 نفر) مراجعهکننده به مراکز درمان اعتیاد شهرستان رودسر در سال 1395 بود که از میان آنها، 24 زن معتاد که بیشترین نمره پریشانی روانی و کمترین نمره عزت نفس را کسب کرده بودند، به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) گمارده شدند. سپس، آموزش مهارتهای زندگی با استفاده از مفاهیم و آموزههای نهجالبلاغه گردآوری، تدوین و طی 10 جلسه 90 دقیقهای برای گروه آموزش داده شد؛ درحالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. در پایان، هر دو گروه به پرسشنامهها پاسخ دادند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که ارتباط مثبت معناداری بین مفاهیم نهجالبلاغه و عزت نفس و رابطه منفی معناداری بین مفاهیم نهجالبلاغه و پریشانی روانی وجود دارد. بنابراین، آموزش مهارتهای زندگی با تأکید بر مفاهیم نهجالبلاغه به کاهش پریشانی روانی و افزایش عزت نفس در گروه آزمایش منجر شده است؛ ولی این نتیجه درباره گروه کنترل بهدست نیامد.
این مقاله با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس و پریشانی روانی زنان معتاد انجام شد. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون−پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه معتادان زن (34 نفر) مراجعهکننده به مراکز درمان اعتیاد شهرستان رودسر در سال 1395 بود که از میان آنها، 24 زن معتاد که بیشترین نمره پریشانی روانی و کمترین نمره عزت نفس را کسب کرده بودند، به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) گمارده شدند. سپس، آموزش مهارتهای زندگی با استفاده از مفاهیم و آموزههای نهجالبلاغه گردآوری، تدوین و طی 10 جلسه 90 دقیقهای برای گروه آموزش داده شد؛ درحالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. در پایان، هر دو گروه به پرسشنامهها پاسخ دادند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که ارتباط مثبت معناداری بین مفاهیم نهجالبلاغه و عزت نفس و رابطه منفی معناداری بین مفاهیم نهجالبلاغه و پریشانی روانی وجود دارد. بنابراین، آموزش مهارتهای زندگی با تأکید بر مفاهیم نهجالبلاغه به کاهش پریشانی روانی و افزایش عزت نفس در گروه آزمایش منجر شده است؛ ولی این نتیجه درباره گروه کنترل بهدست نیامد.
https://islamicedu.rihu.ac.ir/article_1471_417cd49cb2ab65528316ab249aa6b725.pdf
آموزش مهارتهای زندگی
نهجالبلاغه
عزت نفس
پریشانی روانی
زنان معتاد
teaching life skills
Nahj al-Balagha
self-esteem
psychological distress
addicted women