پاسخی به نقد کتاب «درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران»

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

چکیده

مقاله حاضر، با تأملی بر نقدهای نگاشته شده در مقالة «تأملی بر رویکرد و روش فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی مطرح در کتاب «در آمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران»، پاسخ‌هایی را برای برخی پرسش‌ها و ابهامات مطرح شده، فراهم آورده است و با دو نقد مطرح شده نیز موافق بوده و نقد جدیدی را نیز به نقدها افزوده است. پاسخ‌ها در دو بخش کلی «خوانش دوباره اثر» و «خوانش دوباره نقد» قابل طرحند. از منظر نوشتار حاضر، پاسخ و رفع بخشی از نقدهای مطرح شده  (حدود 16 مورد) با مواردی چون: 1) مطالعه دقیق ادعاهای متن؛ 2) توجه به محدوده، اهداف و مفروضات بحث؛ 3) توجه به معیارهای پژوهشگر در مرزبندی‌ها و طبقه‌بندی‌‌ها؛ 4) تمایز میان امر ممکن و موجود؛ 5) نگاه کل‌گرایانه مرتبط است. برخی دیگر از نقدها  (حدود 7 مورد) نیز با خوانش دوباره نقد و با توجه به مواردی چون لزوم مصون نگاه داشتن نقد از انتقادهای خود نقد و نیز پرهیز از اغتشاش های مفهومی- علمی پاسخ داده شده‌اند. در پایان، چهار نقد لزوم تفکیک میان تربیت اسلامی و فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، نیز عدم دقت در به‌کارگیری الگوی اصلاح شده فرانکنا در استنتاج، عدم تصریح معیار دسته‌بندی رویکردها و عدم توضیح کافی معنای کاربرد فلسفه به منزله ساختار پذیرفته شده است.
 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A Response to The Review of The Book “An Introduction to Philosophy of Education in Islamic Republic of Iran”

نویسنده [English]

  • Narges Sajadieh
چکیده [English]

This research study is an answer to some of the questions and ambiguities presented in the article “rethinking the approach and method of philosophy of education” in the book entitled “an introduction to the philosophy of education in Islamic republic of Iran”. This paper agrees with two of the critiques and added a new critique. The answers are presented in two parts: re-reading the work and re-reading the critique. From the perspective of this study, answering and correcting some of the critiques (16 cases) is related to(1) accurate study of the claims of the text, (2) paying attention to limits, aims and presuppositions, (3) paying attention to criteria of the researcher in categorizations and boundary setting (4) differentiation between the possible and existent  and (5) holistic view. Some of other critiques (7 cases) are answered by re-reading the critique with attention to prevention of conceptual-scientific confusion and the necessity of keeping critique away from the very appraisal of the critique. At the end, the four appraisals, namely, the necessity of differentiation between Islamic training and philosophy of Islamic training, inaccuracy in application of Farakna pattern in inference, lack of explicit categorization of approaches, and inadequate explanation in the meaning of application of philosophy as a structure are accepted.